دل نوشته
من یه آدم پلاک دارم ،پلاک های نقره ای بزرگ و کوچیک .
پلاک هایی که آرزوهام و ازم گرفت ؛عوضش یه بغض گنده گذاشت بیخ گلوم که شد عقده.یه غم بزرگم گذاشت رو قلبم که شد حسرت.
من یک پسویی ام،بهش صدفم می گن .
نه از اون صدفایی که درونش درخشش مروارید و می تونی ببینی.
درون من پر از ترسه ؛پر از شکستن از قضاوت های بی جا.
من یک بیمارم ،بهش می گن بیماری پوستی ، اما من می گم ذهنی !!
می گی چرا؟
چون توی ذهن من پر از تصاویر صورت های جمع شده از چندش اطرافیانه.
من یه انسانم! اما باید مفاصلم مث لولای در روغن کاری بشه تا کیپ نکنه.
من یه موجود پلاک دارم که هیچ ضرری برای کسی ندارم.
“پسوریازیس واگیر ندارد”
پلاک نقره ای
مریم